(أعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی محمّد و آله الطاهرین
در درس قبل روشن شد که مشروعیّت شکلگیری
خلافت با بیعت اهل حلّ و عقد یا وصیّت حاکم پیشین یا غلبه بر دیگران، به
اعتراف همهی مسلمانان از اسلام نشأت نگرفته، بلکه از گفته و کردهی برخی
مسلمانان گذشته نشأت گرفته است، در حالی که به بیان سیّدنا المنصور
«مسلّماً منشأ عقیدهی مسلمانان، اسلام است و اسلام عبارت از گفته و کردهی خدا و پیامبر اوست، نه گفته و کردهی دیگران، هر چند بسیار محترم و معظّم
باشند». ایشان در تبیین بیشتر این قاعدهی بسیار مهم میفرماید:)
از اینجا دانسته میشود که استناد دربارهی مبنای حاکمیّت در اسلام، مانند استناد دربارهی مبنای سایر عقاید و اعمال، باید به خود اسلام (یعنی قرآن و سنّت) باشد، نه گفتهها و کردههای برخی از مسلمانان! (عجیب است که بیشتر مسلمانان این قاعده را دربارهی مبنای سایر عقاید و
اعمال قبول دارند، ولی دربارهی مبنای حاکمیّت در اسلام قبول ندارند؛ به
این نحو که میپندارند حکم همه چیز در قرآن و سنّت آمده است و جایی برای
إعمال رأی دربا امکان اقامهی کلّ اسلام...
ادامه مطلبما را در سایت امکان اقامهی کلّ اسلام دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 2alkhorasani-sharh0 بازدید : 59 تاريخ : شنبه 22 آبان 1395 ساعت: 13:07